الینا طاهریالینا طاهری، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره

دختر طلایی مامان الینا

الینا و کمک به مادر جون

هفته پیش که خونه مادر جون بودیم الینا در پهن کردن لباس ها به مادر جونش کمک کرد دختر طلا عاشق این سطل ماسته و هر وقت میبینش بلافاصله میزاره رو سرش و همه جا باهاش میره!!!! اینم از دختر فعال و کاری مامان!!! ...
30 مهر 1392

الینا در کارواش

الینا خانم جمعه هفته پیش به اتفاق بابایی تشریف بردن کارواش... اینجا بود که دختر طلا تصمیم گرفت کمی در کار کارواش کمک کنه... خب مثل اینکه موفق شد... بله افرین دختر فعال مامان الهی قربون دختر خوش تیپم بشم!!! ...
28 مهر 1392

ماجراهای ما

سلام............. دوستای گلم ممنون از همه تون که برام دعا کردین باور کنین اینقدر این چند وقت درگیر بودم که اصلا وقت نکردم بیام و به شما مامانای گل سر بزنم .... خدا رو شکر جلسه پیش دفاع به خوبی برگزار شد و هفته دیگه باید دوباره برم و برای دفاع اصلی وقت بگیرم و اون وقت دیگه خللللللللللللللللللللاص! الینا گلم مثل همیشه با صبوری دوری مامانیش رو تحمل میکنه و منو حسابی شرمنده! دیشب یه اتفاقی افتاد که فهمیدم دخترم بزرگ شده  دور از جون شما چند وقتی هست ناخن شصتم رفته تو گوشت و حسابی پدرمو در اورده دیشب داشتم به الینا شیر میدادم که یه وقت همسری که طبق معمول همیشه در حال برخورد با این انگشت دردناک هست دوباره با پاش اشاره ای به این ...
28 مهر 1392

ماجراهای ما

دوستای گلم سلام از همه تون که نگران الینا بودین و از حالش پرسیده بودین واقعا ممنونم این ننهایت لطف شماست مامانای گل خدا رو شکر دختر طلا همون یک شب رو تب کرد و اونقدر که انتظار داشتم اذیت نشد چون من از 6ماهگی اش واقعا خاطره بدی داشتم این روزا گرفتار کارای پیش دفاع هستم 20مهر پش دفاع دارم و از همه تون می خوام برم دعا کنین اینقدر استرس دارم که شب ها نمی تونم بخوابم اینم چند تا عکس داغ داغ از الینا خانم ..... دیگه نهایت فضولی دختر طلا تو این عکس ها مشخص میشه! ...
17 مهر 1392

از استامینوفن متنفرم!!!!

دلم میخواد برم در کارخونه این انسان های محترمی که شربت استامینوفن تولید می کنند بگم بابا جان یعنی با این همه پیشرفت های فضایی و هسته ای شماها نمی تونید یک شربت استامینوفن تولید کنین که اینقدر مزه زهر مار نده و بچه بعد از خوردنش بالا نیاره و پرپر نزنه!!!!!!!! استرس واکسن و درد واکسن یک طرف دادن استامینوفن به بچه یکطرف به خدا وقتش که میشه همه خانواده بسیج میشن انواع اداها و شکلک ها رو درمیارن تا دختر طلاشربت رو بخوره و بعدش بالا نیاره ...
10 مهر 1392

اندر احوالات واکسن

امروز ساعت 8 واکسن 18ماهگی دختر طلا رو زدیم ... عزیز مامان تا ظهر مشغول بازی و بدو بدو با خاله بود ولی از ظهر تا الان دیگه ناله هاش شروع شده و جای واکسن حسابی درد داره ولی خدا رو شکر چون استامینوفن میدم تب نکرده حالا تو این گیر و دار موفق شدم با 4تا استاد داور و 2تا مشاور 1دونه راهنما بالاخره تاریخ 20مهر رو برای پیش دفاع تعیین کنیم باور کنین کار حضرت فیل بود!!!! خدا کنه دختر طلا دردش کمتر بشه بچه ام همش ناله میکنه اینم دو تا عکس که اصلا ربطی به ماجراهای امروز نداره! این عکس ها رو دختر طلا حین نماز خوندن با خاله خانم جانشان گرفتن!!!! ...
9 مهر 1392